سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راه تو را صدا میزند

سرگذاشتن به راهی که اولش منادی پایان زیبایش باشد ،

 لذتی سرشار از انرژی و احساس تفاوت به آدمی میبخشد،

 گویا راهی را یافته ای که برای آن ساخته و پرداخته شده ای،

 راه تو را صدا میزند ....و صدایش غرش رعد و برق

و صاعقه پیش از باران رحمت است ،

آستینها را بالا بزن و پاشنه هایت را بکش و مشتت را گره کن،،،،،،،

نبض کار را در میان پنجه هایت بگیر و تا سرحد تسلیم فشار بده ؛؛؛

بگذار ضرباهنگ منظم و پر طنینش را با تمام وجودت احساس کنی

حسی سرشار از عشق و صداقت..

انگیزه ای همچون قرار گرفتن پشت پنجره کلبه کوچک بالای تپه،،

مشرف به جنگلی فروخفته در زیر لحافی از مه سحر گاهی

که چونان عروسی فریبا و زیبا با آستری سبزینه

 تو را بسوی خویش میخواند

بسوی زندگانی

بسوی حیاتی پر جنب و جوش

بسوی حیاتی پر از احساس و رنگ،....................

برو....................................

        برو..........................

                برو..................

 غ.ر.نظری

 


» نظر

جهانهای موازی و اداره جهان با ریاضیات از سوی خدا

جهانهای موازی و اداره جهان با ریاضیات از سوی خدا

 

خواب و سفر به جهانهای موازی

 

گشودن اسرار خلقت لابیرنتی است که علی رغم باور به گمگشتگی در هزار توی آن باز خیلی ها را به سبب جذابیتش از راه بدر کرده و مجاب به ورود به این گذرگاههای پر خطر میکند ، چرا پر خطر ، بخاطر اینکه در لحظاتی از این سیر روحانی و علمی ، آدمی چیزهائی را به عینه میبیند و حسشان میکند که بیکباره دست شستن از هرچه که دارد و داند ، دست خود آدم نیست ، این البته برگرفته از درد دلهای بزرگان علوم مختلفی است که هرکدام که راه خود را بسوی مرکزیت هسته دانششان کج کرده اند اعتراف نموده اند که در پس همه حقایقی که در علم مورد کاوش خویش دیده اند ، خدائی بوده متین و عالم و فارغ از همه دغدغه های آدمی برای ره بردن به سوی او ، گویا این همان خدائی نیست که وعده میدهد و میهراساند و میبخشد و مجازات میکند ، چهره ای دیگر و ماورای تمامی یافته های دیگران در باره او!!

 

 

 

هر انسانی میتواند و مجاز است به این وادی قدم بگذارد، چون هیچ محدودیتی در راه رسیدن به کمال معرفت خدا وجود ندارد . لازمه آن قدری دقت و تأمل و قدری سکون و آرامش است .

 

 

 

موضوعی را که بنظرم جالب آمده و میخواهم با دوستانم نیز در آن شریک شوم موضوعی مبتلابه تقریباً بیشتر کسانی است که به عظمت خالق باری ایمان دارند و معیاری برای سنجش وسعت علم و اراده او نمیتوانند قائل شوند، اخیراً در لابراتوارهای علمی فضائی دنیا نظریه های بدیعی را مطرح و به کنکاش آن همت گماشته اند یکی از جالبترین این نظریه ها جهان ریسمانی یا همان جهانهای موازی است ، بی شک قبول این نکته که ما در این عالم بی سر و ته تنهائیم و این کائنات به تمام معنی با عظمت فقط برای ماست ، کمی دور از ذهن بنظر میآید، با یک نگاه ساده به بالای سرمان در یک شب تابستانی که ماه را به مرخصی فرستاده اند میتوانید به عظمت فرآورده خدا پی ببرید، زیاد نمیخواهم به مباحث نجوم و ستاره شناسی و معارف حاشیه ای آن وارد شوم ، فقط مختصری در مورد جهانهای موازی توضیح میدهم تا استنباط خودم را بتوانم راحتتر بیان کنم ؛

 

 

 

 فرض کنید در حال انجام کاری هستید که نیاز به یک انتخاب دارد مثلاً رد شدن از یک چهار راه یا حرکت در مسیری مشخص یا گفتگوئی ساده با یک شخص دیگر یا حتی آب خوردن ، در آن واحد ما بینهایت گزینه داریم برای ادامه کاری که در حال انجامش هستیم ، بعنوان مثال اگر در یک چهار راهی در حال عبور هستیم و نحوه گذرمان از این چهارراه، شدت آن، حالتی که در آن حال داریم یا مثلاً خوردن یک لیوان آب گزینه هائی که در دسترس مان است بی نهایت است از اولین آن که میتوانیم نخوریم تا آنجا که در چند نوبت بخوریم یا بهنگام خوردن چکار های دیگری میتوانیم بکنیم و با چه کسانی در آن لحظه همراه شویم ووووو... همه اینها تعدد و بیشمار بودن گزینه های ما را جلو چشممان میگستراند و نتیجتاً سرنوشتی که در اتمام کار منتظر ماست با هرکدام از این انتخابها متفاوت از دیگری است ، کسانی که جهانهای موازی را بعنوان یک فرضیه مطرح نموده اند میگویند که در لحظه انجام یک کار ما تمامی احتمالات مترتب بر این کار را انجام میدهیم و نتیجه تمامی انها را نیز میبینیم ، اما نه در این عالم بلکه هرکدام از انتخابهای ما در یکی از این جهانهای موازی بوقوع می پیوندد و هرکدام نیز نتیجه خود را در بر دارد و من یا شمائی که به تعداد بی نهایت در کائنات بسیار عظیم و در هر یک از جهانهائی که به موازات این جهان زمینی مان وجود دارند ، حضور داریم و کاری را که در حال انجامش هستیم در هریک از این جهانها یکی از گزینه های محتمل را به انجام میرسانیم ، و طبیعتاً نتیجه هرکدام از این کارها در هر یک از این جهانها نیز بادیگری متفاوت است و لاجرم موجودات جاندار و بیجانی که امروز و در این عالم در کنار ما هستند نیز بسته به نتیجه هریک اعمال در هرکدام از جهانهای موازی نیز متفاوت هستند ، موضوعی که نظر مرا جلب کرد یک فرمول ساده ریاضی بنام مخرج مشترک بود که بهنگام تفکر در مورد اینکه خدای خالق کائنات با چه سرعتی و با چه اصولی همه این عوالم را اداره میکند و چگونه است که ما امروز در کنار اطرافیانمان هستیم و این حضور در هریک از این عوالم متفاوت تر است ، بنظرم خطور کرد ؛ اعمال مشابهی که نتیجه های مشابه دارند با یک خروجی مشترک گیری از سوی توانائی همانند خدا براحتی در یکی از این عوالم جای میگیرند ، از همین جا این نکته نیز نظرم را جلب کرد که حضور امروز ما در کنار اطرافیانمان به یقین برخوردار از حکمتی است که نتیجه اعمال همین فرمول ساده است ، یعنی ما با اطرافیان امروزیمان مشترکاتی داریم و ارتباطاتی داریم که لاجرم از فهم همه این روابط عاجزیم ولی یقین داریم که بر اساس حکمت و منطقی عقلانی و اصولی مستحکم هست که امروز من و تو فرزندان پدر ومادرانمانیم یا با هم دوست و آشنا و فامیلیم و یا حتی امروز من اینرا مینویسم که حتماً تو باید ببینی ، من هستم اینجا و در حال تایپ این متن اما نمیدانم شماو یا شما هائی که این را میخوانید چه کسانی هستید ولی از یک چیز مطمئنم ، که کسی هستی که باید می بودی و ربطی به من دارید و ای بسا با کمی دقت و کنکاش بتوانیم این دلایل و مشترکات را دریابیم، موضوع مورد نظر ما جهانهای موازی بود یعنی همین حالا با هر انتخاب من در مورد کلمات و مفاهیمی که در صدد بیان آن هستم تمامی احتمالات ممکن نیز در شرف تکوین و اجرا هستند امروز من این مفهوم را در حال نوشتن با کامپیوتر بیان میکنم شاید در یکی از این عوالم موازی با این بعد فعلی با قلم دارم مینویسم در یکی در حال سخنرانی و بیان لفظی آن هستم و وووو... در هر حال آنچه مورد نظر من بود موضوع اشتراکات در خروجی ها و انتخاب هایمان بود که ما را امروز در این عالم و شاید در بسیاری دیگر از عوالم در کنار هم نگه داشته است؛

 

 

 

موضوع دومی که در رابطه با جهانهای موازی بنظرم رسید موضوع جذاب خواب دیدن ماست ، با هر بار خواب دیدن ما به یک جهان مرئی سفر میکنیم ، مطمئنم که خیلی از شما ها با خوابهایی درگیر شده اید که شفافیت آن و وضوح و واقعی بودن آن بحدی است که در هنگام خواب هیچ شکی در واقعی بودنشان نمیکنید و با عنایت به جهانهای موازی این مطلب دور از ذهن و واقعیت نیز نیست چرا که در هر شب و یا روز و یا هر زمانی که ما مشغول خواب دیدن هستیم به یک یا چند عالم از عوالم موازی با زمان فعلی مان سفر میکنیم و اغلب نیز موضوعاتی را در رابطه اعمال روزانه و یا ندرتاً کابوس و غیره میبینیم ولی در هر حال ما قادر به سفر کردن به این عوالم هستیم ، خدای مهربان با قادر ساختن ما به خواب دیدن این موضوع را به ما میفهماند که ما قادر به مسافرت در ابعاد بینهایت هستیم ، قبول اینکه خواب قسمتی از لازمه فیزیو لوژ بدن است زیاد بنظر منطقی نمیآید چرا که همه ما میشناسیم کسانی را که در اثر حادثه و رخدادی سالهای سال نمیتوانند بخوابند بدون آنکه در جریان روزمرگی زندگیشان خللهای جبران ناپذیر ایجاد شود ، ای بسا خواب را خالق عزیز برای این به ما اعطا کرده تا با توجه به آن و دقت در فرآیند آن بتوانیم هر زمانی که خواستیم به هر کجا که میخواهیم سفر کنیم و نیازهای علمی و معرفتی مان را برطرف سازیم ، شاید کمی کودکانه بنظر بیاید ولی چیزی هست که وجود دارد و ممکن است و میتوان در موردش فکر کرد و راههائی را برایش تدارک دید ، معمولاً من در لحظه هائی که با روحیه ای مشوش و یا برعکس آن بسیار خوشحال بخواب میروم و همچنین شبهائی که قبل از خواب با اعداد و ارقام سر و کار پیدا میکنم ، خوابهائی میبینم که بیشتر در یادم میمانند و به جرأت میگویم که بهره هائی هم از این دیدار روحانی برده ام و مطمئنم شما نیز تجاربی مشابه داشته اید ، بقول حاج آقا برادرم ، در نوشتن و یادداشت کردن خوابهائی که وضوح بیشتری دارند خیری هست که با نوشتن و نگه داشتن آن بمرور زمان و مراجعه به آن میتوان علت دیدن آن خواب را کشف کرد و پیامی را که از این طریق به بایستی میرسیده ، دریافت کنیم ، غیر از این ما در همین عصر خودمان چه بسیار کسانی را میشناسیم که دارای روحی قوی و اراده ای محکم در تسلط بر قوای دماغی شان اعمالی را به ظهور میرسانند که با تفکر امروزین بی شباهت به معجزه نیست ، اخباری که بهنگام خواب به آنان ابلاغ میشود و پیامهائی که به توسط آنان به افراد دیگر داده میشود، همگی نشانه هائی از این اصل رکین است که خدا راه را برای عروج ما از همان لحظه تولد باز گذاشته و ابزارش را هم بطور غیر ارادی و غریزی در اختیارمان قرار داده است.

 

 

 

امیدوارم مطلب امروز را بخوانید و در موردش فکر کنید مطمئن باشید اگر این را خواندید بی دلیل نبوده و بایستی منتظر نتیجه این اشتراک باشید .

 

 

 

غلامرضا نظری

 

 

 

 

 


» نظر

ذره ای که شاید خدا راضی به کشف آن نیست

 <\/h3>

 <\/h3>

ذره ای که  شاید خدا راضی به کشف آن نیست

انفجارهای پیاپی، کشف ارتباط برخی از پرسنل با تروریسم جهانی و وقفه‌های مرموز؛ این همه  سرنوشت مقدر بزرگ‌ترین آزمایشگاه دنیا بود. «ابرتصادم‌گر هادرونی» (LHC) را شاید بتوان بدشانس‌ترین آزمایشگاه جهان نامید.<\/h3>

اما آیا چنین پیش‌آمدهایی را می‌توان بدشانسی نامید؟ آیا دستان مرموز نیرویی ناپیدا در آن دخیل نیست؟ شاید این احمقانه به نظر بیاید اما دانشمندان بزرگی معتقدند که حوادث و مشکلات این آزمایشگاه چیزی فراتر از تصادف است

گروهی از دانشمندان معتقدند که LHC، خود را از ترس آینده‌ای که در انتظارش است تخریب می‌کند؛ به عبارتی با تلف کردن زمان و القای حس عقب‌نشینی و شکست به دانشمندان، سعی در ممانعت از دستیابی آن‌ها به هدف نهایی‌شان می‌شود.<\/h3>

در نگاه اول، چنین اظهارنظری تفاوتی با خرافات معمول در خصوص نحوست آغاز یک کار بزرگ ندارد. متداول ترین نمونه این خرافات این است که این شتاب دهنده سه میلیارد یورویی، سیاهچاله ای را ایجاد خواهد کرد که قادر است زمین را در خود ببلعد. دانشمندان به این یکی خندیدند.<\/h3>

اما چندی نگذشت که خنده‌ها فرونشست؛ ایده‌ای از طرف دو دانشمند برجسته مطرح شد که از پشتیبانی ریاضیاتی خوبی برخوردار بود. «هولگر بچ نیلسون» از انیستیتو نیلز بور کپنهاگ و «ماسائو نینومیا» از انیستیتو فیزیک نظری کیوتو معتقدند «هیگز بوزون»، یعنی همان ذره‌ای که فیزیکدانان به تولید آن در شتاب دهنده امید بسته‌اند، ممکن است از طبیعت متنفر باشد...<\/h3>

این به چه معناست؟ بر اساس اظهارات نیلسون، تولید ذره هیگز در آینده ممکن است باعث تحریف تاریخ شود! به این معنا که این ذره می‌تواند با سفر در زمان، به گذشته بازگشته و فرآیندی که نخستین بار او خودش بواسطه آن تشکیل شده است را متوقف کند!<\/h3>

همین امر می‌تواند علت مواجهه LHC را با رویدادهایی چون انفجار یکی از تأسیسات در حین ساخت توجیه کند؛ حتی اگر از دستگیری یکی از فیزیکدانان برجسته این آزمایشگاه به جرم ارتباط با شبکه تروریستی القاعده چشم‌پوشی کنیم.<\/h3>

ایده نیلسون درست مانند این است که کسی به گذشته سفر کرده و پدربزرگش را به قتل برساند. او می‌گوید:<\/h3>

«هر ماشینی که سعی در تولید ذره هیگز داشته باشد، بخت خوبی نخواهد داشت. این امر به خوبی با ریاضیات توجیه شده است اما شما می‌توانید بگویید که خدا از ذره هیگز متنفر است و هر کوششی برای کشف آن را متوقف می‌کند<\/h3>

هشدارهای این دو دانشمند در زمان حساسی منتشر شده است؛ زمانی‌که مرکز تحقیقات فیزیک هسته‌ای اروپا (CERN)، تصمیم دارد برای دومین بار در نوامبر سال جاری این آزمایشگاه را راه اندازی کند.<\/h3>

هدف، شتاب دادن دسته‌ای از پروتون‌ها تا سرعتی نزدیک به سرعت نور در تونلی دوار به محیط تقریبی 27 کیلومتر و سپس برخورد دادن آن‌ها به یکدیگر با هدف متلاشی کردنشان است. طبق برنامه، در نتیجه این برخورد که نسخه المثنای «انفجار بزرگ» یا همان بیگ بنگ محسوب می‌شود، انبوهی از ذرات زیراتمی آزاد می‌شوند.<\/h3>

اما اگر حق با نیلسون و نینومیا باشد، این نسخه کپی از آفرینش، ناگزیر بی‌فایده خواهد بود و روند پیشامدهای ناگوار ادامه خواهد یافت؛ تا نهایتاً مسئولین CERN از انجام چنین تصمیمی دست بکشند.<\/h3>

البته این اولین باری نیست که LHC با چنین هشدارهایی مواجه می‌شود. سالهاست که این آزمایشگاه مورد هدف مخالفینش قرار گرفته و فریادهای اعتراضی زیادی را شنیده و احکام توقیف فراوانی را از جانب دادگاه هاتی مختلف به چشم خود دیده است. نویسندگان علمی-تخیلی زیادی نیز بر روی این موضوع مانور داده‌اند.<\/h3>

«دان براون» در کتاب فرشتگان و شیاطین، بمبی شیطانی را توصیف می‌کند که شهر واتیکان را مورد تهدید قرار داده است؛ بمبی از پادماده که از همین آزمایشگاه به سرقت رفته است.<\/h3>

در رمان «زندقه» به قلم داگلاس پرستون (پرفروشترین نویسنده علمی - تخیلی)، داستان مشابهی نقل می‌شود. داستان از فیزیک‌دان دیوانه‌ای حکایت می‌کند که قصد دارد با استفاده از یک شتاب‌دهنده با خدا ارتباط برقرار کند. هر چند این فیزیک‌دان آمریکایی است و شتاب‌دهنده مزبور نیز به جای سوییس در آمریکا واقع است؛ اما ارتباطات موجود با LHC به وضوح حس می‌شود.<\/h3>

حتی یکی از شبکه‌های تلویزیونی ایالات متحده، سریالی را با اقتباس از رمان «آینده نمایی» نوشته رابرت ساویر و با همین نام پخش کرد که بر اساس آن، آغاز به کارLHC موجب خاموشی کل زمین به مدت دو دقیقه می‌شود؛ دو دقیقه ای که در آن هر کس می‌تواند آینده خود را در 21 سال بعد ببیند و چنین کاری به آن‌ها شانس تغییر آینده‌شان را می‌دهد.<\/h3>

معمولاً دانشمندان از مشاهده انحراف عقایدشان به دست افراد نادان متنفرند؛ اما در سالیان اخیر، فیزیکدانان از اینکه LHC بخشی از فرهنگ عامه را به تصرف خود در آورده تا حدی خشنودند.<\/h3>

CERN نیز اغلب به جای متهم ساختن فیلم‌سازان، آن‌ها را حتی تشویق به استفاده از این شتاب‌دهنده به عنوان لوکیشن تصویربرداری‌شان می‌کند.<\/h3>

نیلسون، مسئولین CERN را با معضلی جدی روبرو ساخته است. بایستی با گفته‌های وی موافقت کرد یا آن‌ها را افسانه‌ای بیش نخواند؟ بسیاری مایلند او اخراج شود؛ اما جایگاه علمی او خو گویای این است که تکذیب قانع کننده ای نیز بایستی ارائه شود.<\/h3>

جیمز گیلیس، فیزیک‌دانی زبده و مدیر شعبه ارتباطات CERN، ایده‌های نیلسون را جذاب خوانده اما می‌گوید:<\/h3>

«می‌دانیم که چنین اتفاقی در واقعیت رخ نخواهد داد.» او با اشاره به فرضیه نیلسون گفت که اگر این گفته‌هاLHC را از کار باز بدارد، بایستی مانع از برخورد پرتوهای پرانرژی کیهانی به جو زمین نیز بشود. چون دانشمندان مستقیماً قادر به تشخیص چنین پرتوهایی هستند، او گفت: «نیسلون بایستی اشتباه کرده باشد<\/h3>

گیلیس و دیگران همچنین معتقدند که هر چند چنین نظراتی بامزه‌اند؛ اما با راه‌اندازی آزمایشات موجب انحراف توجهات عمومی از اهداف شگفت انگیزتر مدنظر LHCخواهند شد.<\/h3>

هیگز بوزون، ذره‌ای است که ماهیت جرم را توضیح می‌دهد؛ بدون وجود آن، گرانشی نیز وجود نخواهد داشت.<\/h3>

اگر LHC ذره هیگز را بیابد، راه به سوی حل دیگر معماهای مرتبط با طبیعت و منشأ ماده نیز باز خواهد شد. یکی دیگر از اهداف چنین تحقیقی درک ماهیت ماده تاریک است که با وجود اینکه از ذراتی غیرقابل تشخیص تشکیل شده؛ اما در حدود یک چهارم جرم جهان ما را تحت اختیار خود دارد.<\/h3>

با این حال، خارق‌العاده‌ترین هدف LHC پژوهش در باب ابعاد اضافی جهان ماست. طبق چنین ایده‌ای که «نظریه ریسمان‌ها» نام گرفته، جهان ما بیشتر از چهار بعد شناخته شده (یک بعد زمان و سه بعد فضا) را در خود جای داده است.<\/h3>

تا به امروز، این ابعاد اضافی از چشم بشر پنهان مانده اند، اما با برخورد سخت پروتون‌ها به یکدیگر در LHC، نوعی ناهنجاری گرانشی بوجود خواهد آمد که وجود این ابعاد را برملا خواهد ساخت. برخی فیزیکدانان معتقدند وقتی میلیاردها پوند برای تحقق چنین ایده‌هایی خرج می‌شود، نیازی نیست ایده‌های بیشتری در خصوص سفر در زمان و خود‌خرابکاری این آزمایشگاه مطرح شود.<\/h3>

با این حال تاریخ نشان داده است که رد سریع فرضیاتی که در نگاه اول همچون تخیلات علمی می‌نمایند عاقلانه نیست.<\/h3>

پیتر اسمیت، تاریخ‌دان علم و نویسنده اثر «رستاخیر انسان‌ها» است؛ کتابی که به ارتباطات مابین دانش و فرهنگ عامه می‌پردازد. او معتقد است آن‌چه که در ابتدا به عنوان داستان علمی - تخیلی قلمداد می‌شود، اغلب الهام بخش کشفیات بزرگ است. او می‌گوید:<\/h3>

«حتی ایده اولیه بمب اتمی از دانشمندان نبود؛ بلکه برگرفته از رمانی بود به قلم اچ. جی. ولز به نام «جهان آزاد می‌شود<\/h3>

دانشمندی به نام لئو زیلارد، در سال 1932 این رمان را مطالعه کرد و همین او را واداشت تا به بررسی چگونگی آغاز واکنش‌های زنجیره‌ای هسته‌ای که برای ساخت چنین بمبی نیاز است، بیندیشد.<\/h3>

از این‌رو قسمتی از خاستگاه بمب اتم، همان‌طور که به تحقیقات علمی وابسته است؛ با ادبیات داستانی نیز پیوند دارد<\/h3>

برخی از محققان برجسته CERN اما نیلسون را تا حدی جدی گرفته‌اند. برایان کاکس، پروفسور فیزیک ذرات بنیادین در دانشگاه منچستر می‌گوید:<\/h3>

«ایده‌های او از لحاظ نظری معتبر است. آن‌چه او انجام می‌دهد، سر و کله زدن با مرزهای دانش ماست و این کار جالبی است. او معتقد است که ما هنوز تئوری کوانتومی‌ای در خصوص گرانش نداریم و از این‌رو با قاطعیت نمی‌توانیم امکان فرستادن اطلاعات به گذشته را غیرممکن بدانیم. با این حال، اگر اتاق کنترل LHC، هدایت این مسافران ما را از دست بدهد و آن‌ها دیوارها را پشت سر بگذارند؛ آن‌وقت می‌توانم شما را به مقاله‌ای ارجاع دهم که در سال 2025، در حمایت از فرضیه نیلسون نوشته‌ام<\/h3>

با افزایش علاقه عمومی به فرضیات نیلسون، فشارها به وی نیز اقزایش یافته است. نیلسون می‌گوید:<\/h3>

«ما به طور جدی ایده‌ای را ارائه داده‌ایم؛ فرضیه‌ای که روی‌هم‌رفته اندکی بلندپروازانه است و ما می‌دانیم که به احتمال زیاد امکان صحت آن وجود ندارد. اگر در واقعLHC موفق به کشف هیگز بوزون شود، حدس می‌زنم که باید تجدیدنظر کنیم.<\/h3>

 

 <\/h3>

 <\/h3>

<\/h3>
» نظر