سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انسان، آفرینش و معجزه قلم

انسان، آفرینش و معجزه قلم دیر زمانی است که انسان در ژرفای اندیشه های خود در پی یافتن حقایق و اسرار خلقت خویش بوده است و در این راستا توانسته به موفقیتهایی نیز دست یابد. آفرینش بشر از ابعاد مختلفی قابل تعمق و تعقل میباشد که از آن جمله میتوان به کیفیت خلقت اولیه، سیر تکامل، ماهیت فیزیکی و روحانی وی اشاره کرد. بدیهی است که آگاهی یافتن از ساختار وجودی یک پدیده میتواند اطلاعات زیادی را در زمینه نحوه عملکرد و قابلیتهای آن در اختیار بگذارد. بسیاری از یافته ها و اختراعات بشر برگرفته از طبیعت و موجودات طبیعی است بدین ترتیب که عالم هستی همانند معلمی الهام بخش نقش مهم و موثری را جهت رسیدن انسان به اهداف و آرزوهای بلند پروازانه خود ایفا نموده است. به عنوان مثال میتوان به پرندگان اشاره کرد که الهام بخش ساخت هواپیما بوده اند. با مقایسه بین این دو میتوان به بسیاری از شباهت های فیزیکی و رفتاری پی برد. امکان پرواز با چنین ساختار فیزیکی، نحوه برخاستن، اوج گرفتن، ادامه پرواز، فرود آمدن، سیستم ناوبری و دیگر مسائل پرندگان منتهی به ساخت هواپیما گردید. بنابراین میتوان استنباط کرد که بشر دانسته یا بطور ناخودآگاه برای خلق بسیاری از پدیده ها از طبیعت اطراف بهره زیادی برده است. یکی از بزرگترین و موثرترین ساخته های بشر در قرن اخیر که قطعاً میتوان از آن بعنوان دستیار شماره یک انسان یاد کرد، رایانه است. این وسیله سبب شد بسیاری از پیشرفتها و ترقی های امروزه بشر جامه عمل بخود بپوشاند و امور مختلف را تسهیل بخشد تا جایی که تصور جوامع کنونی بدون وجود این وسیله عملاً ناممکن مینماید. مطمئناً ساخت رایانه نیز همانند سایر اختراعات بشر مبرا از الهامات طبیعی نبوده و بطور حتم پدیده ای طبیعی بطور مستقیم یا غیر مستقیم در شکل یافتن آن دخالت داشته است. با کنکاش و بررسی در ساختار و قابلیتهای این وسیله می توان به حقایقی شگفت انگیز پی برد. یک رایانه روشن از دو بخش اصلی سخت افزار و نرم افزار تشکیل شده که هر یک از این دو بخش ماهیتی مستقل و در عین حال لازم و ملزوم دارند به این معنا که سخت افزار و نرم افزار یک رایانه بطور مستقل و مجزا فاقد هرگونه کارایی بوده و عملاً غیر قابل استفاده می باشد. پیشرفته ترین سخت افزارها بدون وجود نرم افزار، و پیچیده ترین نرم افزارها بدون وجود سخت افزار هیچگونه کارایی نمی توانند از خود نشان دهند و تنها در کنار یکدیگر معنی و مفهوم پیدا میکنند. سخت افزار خود از چندین بخش تشکیل یافته که در راس آن پردازنده مرکزی است و فرماندهی و کنترل سایر بخشها را بعهده دارد. پردازش اطلاعات و تصمیم گیری ها نیز در این بخش صورت میگیرند. بخش دیگر سخت افزار حافظه است که محل نگهداری نرم افزار و برنامه های اجرایی می باشد. منطق تصمیم گیری و رویه اجرای کلیه کارها توسط نرم افزار و برنامه های از پیش تعریف شده به پردازنده ارائه میگردد. و پردازنده فقط وظیفه اجرای این دستورالعملهای نرم افزاری را دارد. با این مقدمه کوتاه و کمی اندیشه میتوان در همان ابتدا و بدون در نظر گرفتن جزئیات بیشتر به شباهت رایانه با خالق آن یعنی انسان پی برد. بله، شاید بشر بطور ناخواسته و غریزی برای خلق چنین پدیده ای از خود الهام گرفته باشد. برای روشن شدن موضوع مقایسه ای مختصر را بین این دو پدیده بیان میکنیم. انسان ها نیز همانند رایانه ها از دو بخش اصلی جسم (سخت افزار) و روح (نرم افزار) تشکیل یافته اند که این دو عملاً بدون هم باعث عدم عملکرد انسان میگردند. جسم و روح بطور مستقل وجود دارند اما تنها در صورت جمع شدن آنها است که انسان به شکل کنونی حیات و زندگی میباید. در مرکز فرماندهی جسم، مغز (پردازنده) قرار دارد که سایر بخشهای جسمانی را کنترل میکند. هر انسانی دارای حافظه است که بخشی از این حافظه حاوی دستورالعملهای ثابت جهت ادامه حیات و عملکردهای پایه ای همانند تنفس، تپش قلب، سیستم هاضمه، انتقال تکانه های عصبی، واکنشهای احساسی، رویه های تصمیم گیری، منطق و تفکر است. این دستورالعملهای ثابت را میتوان به سیستم عامل رایانه ها تشبیه نمود که وظیفه آن ایجاد بستری برای کنترل سخت افزار و راه اندازی اولیه و کنترل اجرای نرم افزارهای کاربردی است. در علم انسان شناسی از این دستورالعملهای اولیه به عنوان "غرایز" یا "اعمال غریزی" نام برده میشود که انسان هیچگونه کنترل و اختیاری بر آنها ندارد. بخش دیگری از حافظه انسان محلی است برای نگهداری آموخته ها و تجربیاتی که در طول عمر خود کسب میکند. این بخش از حافظه در واقع بخش پویای حافظه انسان را تشکیل میدهد. بخشهای دیگر سخت افزاری انسان همانند چشمها، گوشها، سیستم عصبی، دست ها، پاها، قلب، شش، ریه، معده،.... همگی از طریق اعصاب متصل به مغز بوده و از این ناحیه کنترل و هدایت میشوند. روح به عنوان نرم افزار عملگرای جسم انسان دارای دو جنبه می باشد. یک جنبه همان دستورالعملهای پایه ای مغز (سیستم عامل) است که اعمالی نظیر تنفس، تپش قلب، هماهنگی بین اعضا، حفظ تعادل، تولید هورمونها، کنترل سیستم ایمنی و غیره را در بر دارد. جنبه دیگر که فاکتور اصلی تفاوت انسان از حیوان و وجه تمایز وی از سایر موجودات خلقت است، دستورالعملهایی است که مربوط به هوش، قدرت یادگیری، قابلیت تکامل، مکانیزم راه اندازی تفکر و احساسات میگردد. در مقایسه ای اجمالی بین انسان و حیوان میتوان گفت که روح حیوانها یعنی همان دستورالعملهای مغزشان تقریبا 99 درصد از غرایز تشکیل یافته و تنها یک درصد توانایی یادگیری و تکامل هوشمندانه را دارند در صورتیکه در انسان کاملاً برعکس است. یعنی انسان بعنوان پیچیده ترین مخلوق خداوند از لحاظ روحانی یک درصد از غرایز تشکیل شده و 99 درصد توانایی رشد و تکامل معنوی دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که روح آدمی در واقع همان دستورالعملهای نرم افزاری هستند که در مغز قرار گرفته اند و باعث ادامه زندگی و حیات میگردند. مجموعه روح و جسم انسان از حیث خلقت دارای عظمت و قابلیتهای بسیار والایی است که شاید کمتر کسی از آنها مطلع باشد. قدرتی که در وجود هر انسانی بصورت بالقوه وجود دارد شگفت انگیزترین مسئله آفرینش است. اجازه دهید برگردیم به مقایسه انسان و رایانه. برنامه های نرم افزاری در رایانه ها از یک سری دستورالعملهای منطقی و متوالی تشکیل شده اند که به محض منتقل شدن به حافظه کامپیوتر و صدور فرمان از پردازنده تحت نظر سیستم عامل شروع به اجرا شدن میکنند. مثلاً برنامه ای که وظیفه اش انجام یک عملیات خاص ریاضی است. معمولاً نرم افزارها بعد از طراحی شدن به صورتی قابل فهم توسط پردازنده ترجمه (کامپایل) شده و اجرا میگردند. حال سوال اینجاست که آیا میتوان بطور مشابه دستورالملهای لازم مغز را به روشی خاص بصورتی دلخواه جهت رسیدن به هدفی معین تولید و عملیاتی کرد؟ در صورتی که جواب مثبت باشد رسیدن به موارد زیر دور از تصور نخواهد بود: - درمان بیماری میگرن که 40 سال است فردی را آزار میدهد در مدت کمتر از یک روز - از بین بردن افسردگی، حس بدبینی، منفی بافی، ترس - افزابش ضریب هوشی، قدرت سخنوری بالا - رسیدن به موفقیتهای شغلی، دستیابی به اهداف آرمانی - درمان اختلالهای روانی، - قابلیت راه رفتن روی آب، تنفس در داخل آب! - درمان بیماریهای صعب العلاج مانند سرطان، ایدز، آلزایمر آنچه که امروزه از آن به عنوان تکنولوژی فکر یاد میشود، برداشت و استنباطی مختصر از همین مسئله است. تکنولوژی فکر در واقع بروی پالایش ذهنی و ایجاد باورهای مطلوب و مثبت جهت رسیدن به یک هدف مشخص پایه گذاری شده است. براین اساس، فکر انسان از چنان قدرتی برخوردار است که با کنترل و هدایت آن میتوان به دست نیافتنی آرزوها نیز جامه عمل پوشاند. آگاهی از این مطلب که ماهیت انسان و همه رفتارها و حتی احساسات وی تحت کنترل و هدایت دستورالعملهای نرم افزاری مستقر در مغز می باشند، و نیز یافتن راه حل عملی جهت تغییر دادن و بارگذاری مجدد این دستورالعملها میتواند تحولی شگرف در آینده بشر ایجاد نماید. به عنوان مثال میتوان میزان عشق ورزی یک فرد را با تغییر نرم افرار مربوطه افزایش یا کاهش داد؛ تابع کنترل سیستم ایمنی بدن را طوری بازنویسی کرد تا یک بیماری بخصوص درمان شود؛ در نرم افزار درک اقتصادی یک فرد جوری تغییر ایجاد نمود که مبدل به فردی ثروتمند گردد؛ تابع متابولیسم شخصی را بگونه ای بازنویسی کرد تا به تناسب اندام دلخواه خود برسد. بدیهی است که دستیابی به چنین تکنولوژی پیشرفته ای نیاز به زمان و ارتقای سطح علم و دانش وسیع بشر دارد. با استناد به اولین سوره نازل شده در قرآن شاید بتوان قدمی در این زمینه برداشت: بنام خداوند بخشنده مهربان بخوان بنام پروردگارت که آفرید، انسان را از خون بسته آفرید، بخوان که پروردگارت بزرگوارتر است، پروردگاری که بوسیله قلم آموخت و تعلیم داد... در این آیات این طور بر می آید که خداوند شروع یادگیری (برنامه ریزی ذهنی و تکامل روح) را مستلزم خواندن می داند. خواندنی که با نام وی آغاز گردد. خداوندی که همه چیز را خلق نمود و در بین همه آفریدگانش (از جمله کهکشانها، ستارگان، زمین، حیوانات) توجه همگان را به آفرینش انسان فرا خواند که از ماده ای بی ارزش آفریده شد. و این یعنی عظمت بی حد و حصر انسان که در نوع خلقت سرآمد همه مخلوقات و پیچیده ترین و تواناترین موجود است. ممکن است خداوند خواسته باشد اینگونه قابلیتهای نهفته انسان را به وی تفهیم کند. در ادامه به تکریم و بزرگداشت خود فرامیخواند و به معجزه قلم اشاره میکند که آنچه باعث تعلیم و یادگیری روح انسان میگردد همانا قلم و نوشتار است. بسیار شنیده اید که برای رسیدن به اهداف بهتر است آنها را روی کاغذ یادداشت کنید. شاید نوشتن اهداف و آرزوها و توابع نرم افزاری ذهنی توسط قلم بوسیله شخص و خواندن آن با نام خداوند و انتقال آن از چشم به مغز به مرور زمان باعث جایگزین شدن توابع نرم افزاری در روح و اجرای مجدد آنها در مغز گردد.

» نظر

جهانهای موازی و اداره جهان با ریاضیات از سوی خدا-خواب و سفر به ج

جهانهای موازی و اداره جهان با ریاضیات از سوی خدا

خواب و سفر به جهانهای موازی

 

گشودن اسرار خلقت لابیرنتی است که علی رغم باور به گمگشتگی در هزار توی آن باز خیلی ها را به سبب جذابیتش از راه بدر کرده و مجاب به ورود به این گذرگاههای پر خطر میکند ، چرا پر خطر ، بخاطر اینکه در لحظاتی از این سیر روحانی و علمی ، آدمی چیزهائی را به عینه میبیند و حسشان میکند که بیکباره دست شستن از هرچه که دارد و داند ، دست خود آدم نیست ، این البته برگرفته از درد دلهای بزرگان علوم مختلفی است که هرکدام که راه خود را بسوی مرکزیت هسته دانششان کج کرده اند اعتراف نموده اند که در پس همه حقایقی که در علم مورد کاوش خویش دیده اند ، خدائی بوده متین و عالم و فارغ از همه دغدغه های آدمی برای ره بردن به سوی او ، گویا این همان خدائی نیست که وعده میدهد و میهراساند و میبخشد و مجازات میکند ، چهره ای دیگر و ماورای تمامی یافته های دیگران در باره او!!

هر انسانی میتواند و مجاز است به این وادی قدم بگذارد، چون هیچ محدودیتی در راه رسیدن به کمال معرفت خدا وجود ندارد . لازمه آن قدری دقت و تأمل و قدری سکون و آرامش است .

موضوعی را که بنظرم جالب آمده و میخواهم با دوستانم نیز در آن شریک شوم موضوعی مبتلابه تقریباً بیشتر کسانی است که به عظمت خالق باری ایمان دارند و معیاری برای سنجش وسعت علم و اراده او نمیتوانند قائل شوند، اخیراً در لابراتوارهای علمی فضائی دنیا نظریه های بدیعی را مطرح و به کنکاش آن همت گماشته اند یکی از جالبترین این نظریه ها جهان ریسمانی یا همان جهانهای موازی است ، بی شک قبول این نکته که ما در این عالم بی سر و ته تنهائیم و این کائنات به تمام معنی با عظمت فقط برای ماست ، کمی دور از ذهن بنظر میآید، با یک نگاه ساده به بالای سرمان در یک شب تابستانی که ماه را به مرخصی فرستاده اند میتوانید به عظمت فرآورده خدا پی ببرید، زیاد نمیخواهم به مباحث نجوم و ستاره شناسی و معارف حاشیه ای آن وارد شوم ، فقط مختصری در مورد جهانهای موازی توضیح میدهم تا استنباط خودم را بتوانم راحتتر بیان کنم ؛

 فرض کنید در حال انجام کاری هستید که نیاز به یک انتخاب دارد مثلاً رد شدن از یک چهار راه یا حرکت در مسیری مشخص یا گفتگوئی ساده با یک شخص دیگر یا حتی آب خوردن ، در آن واحد ما بینهایت گزینه داریم برای ادامه کاری که در حال انجامش هستیم ، بعنوان مثال اگر در یک چهار راهی در حال عبور هستیم و نحوه گذرمان از این چهارراه، شدت آن، حالتی که در آن حال داریم یا مثلاً خوردن یک لیوان آب گزینه هائی که در دسترس مان است بی نهایت است از اولین آن که میتوانیم نخوریم تا آنجا که در چند نوبت بخوریم یا بهنگام خوردن چکار های دیگری میتوانیم بکنیم و با چه کسانی در آن لحظه همراه شویم ووووو... همه اینها تعدد و بیشمار بودن گزینه های ما را جلو چشممان میگستراند و نتیجتاً سرنوشتی که در اتمام کار منتظر ماست با هرکدام از این انتخابها متفاوت از دیگری است ، کسانی که جهانهای موازی را بعنوان یک فرضیه مطرح نموده اند میگویند که در لحظه انجام یک کار ما تمامی احتمالات مترتب بر این کار را انجام میدهیم و نتیجه تمامی انها را نیز میبینیم ، اما نه در این عالم بلکه هرکدام از انتخابهای ما در یکی از این جهانهای موازی بوقوع می پیوندد و هرکدام نیز نتیجه خود را در بر دارد و من یا شمائی که به تعداد بی نهایت در کائنات بسیار عظیم و در هر یک از  جهانهائی که به موازات این جهان زمینی مان وجود دارند ، حضور داریم و کاری را که در حال انجامش هستیم در هریک از این جهانها یکی از گزینه های محتمل را به انجام میرسانیم ، و طبیعتاً نتیجه هرکدام از این کارها در هر یک از این جهانها نیز بادیگری متفاوت است و لاجرم موجودات جاندار و بیجانی که امروز و در این عالم در کنار ما هستند نیز بسته به نتیجه هریک اعمال در هرکدام از جهانهای موازی نیز متفاوت هستند ، موضوعی که نظر مرا جلب کرد یک فرمول ساده ریاضی بنام مخرج مشترک بود که بهنگام تفکر در مورد اینکه خدای خالق کائنات با چه سرعتی و با چه اصولی همه این عوالم را اداره میکند و چگونه است که ما امروز در کنار اطرافیانمان هستیم و این حضور در هریک از این عوالم متفاوت تر است ، بنظرم خطور کرد ؛ اعمال مشابهی که نتیجه های مشابه دارند با یک خروجی مشترک گیری از سوی توانائی همانند خدا براحتی در یکی از این عوالم جای میگیرند ، از همین جا این نکته نیز نظرم را جلب کرد که حضور امروز ما در کنار اطرافیانمان به یقین برخوردار از حکمتی است که نتیجه اعمال همین فرمول ساده است ، یعنی ما با اطرافیان امروزیمان مشترکاتی داریم و ارتباطاتی داریم که لاجرم از فهم همه این روابط عاجزیم ولی یقین داریم که بر اساس حکمت و منطقی عقلانی و اصولی مستحکم هست که امروز من و تو فرزندان پدر ومادرانمانیم یا با هم دوست و آشنا و فامیلیم و یا حتی امروز من اینرا مینویسم که حتماً تو باید ببینی ، من هستم اینجا و در حال تایپ این متن اما نمیدانم شماو یا شما هائی که این را میخوانید چه کسانی هستید ولی از یک چیز مطمئنم ، که کسی هستی که باید می بودی و ربطی به من دارید و ای بسا با کمی دقت و کنکاش بتوانیم این دلایل و مشترکات را دریابیم، موضوع مورد نظر ما جهانهای موازی بود یعنی همین حالا با هر انتخاب من در مورد کلمات و مفاهیمی که در صدد بیان آن هستم تمامی احتمالات ممکن نیز در شرف تکوین و اجرا هستند امروز من این مفهوم را در حال نوشتن با کامپیوتر بیان میکنم شاید در یکی از این عوالم موازی با این بعد فعلی با قلم دارم مینویسم در یکی در حال سخنرانی و بیان لفظی آن هستم و وووو... در هر حال آنچه مورد نظر من بود موضوع اشتراکات در خروجی ها و انتخاب هایمان بود که ما را امروز در این عالم و شاید در بسیاری دیگر از عوالم در کنار هم نگه داشته است؛

موضوع دومی که در رابطه با جهانهای موازی بنظرم رسید موضوع جذاب خواب دیدن ماست ، با هر بار خواب دیدن ما به یک جهان مرئی سفر میکنیم ، مطمئنم که خیلی از شما ها با خوابهایی درگیر شده اید که شفافیت آن و وضوح و واقعی بودن آن بحدی است که در هنگام خواب هیچ شکی در واقعی بودنشان نمیکنید و با عنایت به جهانهای موازی این مطلب دور از ذهن و واقعیت نیز نیست چرا که در هر شب و یا روز و یا هر زمانی که ما مشغول خواب دیدن هستیم به یک یا چند عالم از عوالم موازی با زمان فعلی مان سفر میکنیم و اغلب نیز موضوعاتی را در رابطه اعمال روزانه و یا ندرتاً کابوس و غیره میبینیم ولی در هر حال ما قادر به سفر کردن به این عوالم هستیم ، خدای مهربان با قادر ساختن ما به خواب دیدن این موضوع را به ما میفهماند که ما قادر به مسافرت در ابعاد بینهایت هستیم ، قبول اینکه خواب قسمتی از لازمه فیزیو لوژ بدن است زیاد بنظر منطقی نمیآید چرا که همه ما میشناسیم کسانی را که در اثر حادثه و رخدادی سالهای سال نمیتوانند بخوابند بدون آنکه در جریان روزمرگی زندگیشان خللهای جبران ناپذیر ایجاد شود ، ای بسا خواب را خالق عزیز برای این به ما اعطا کرده تا با توجه به آن و دقت در فرآیند آن بتوانیم هر زمانی که خواستیم به هر کجا که میخواهیم  سفر کنیم و نیازهای علمی و معرفتی مان را برطرف سازیم ، شاید کمی کودکانه بنظر بیاید ولی چیزی هست که وجود دارد و ممکن است و میتوان در موردش فکر کرد و راههائی را برایش تدارک دید ، معمولاً من در لحظه هائی که با روحیه ای مشوش و یا برعکس آن بسیار خوشحال بخواب میروم و همچنین شبهائی که قبل از خواب با اعداد و ارقام سر و کار پیدا میکنم ، خوابهائی میبینم که بیشتر در یادم میمانند و به جرأت میگویم که بهره هائی هم از این دیدار روحانی برده ام و مطمئنم شما نیز تجاربی مشابه داشته اید ، بقول حاج آقا برادرم ، در نوشتن و یادداشت کردن خوابهائی که وضوح بیشتری دارند خیری هست که  با نوشتن و نگه داشتن آن بمرور زمان و مراجعه به آن میتوان علت دیدن آن خواب را کشف کرد و پیامی را که از این طریق به بایستی میرسیده ، دریافت کنیم ، غیر از این ما در همین عصر خودمان چه بسیار کسانی را میشناسیم که دارای روحی قوی و اراده ای محکم در تسلط بر قوای دماغی شان اعمالی را به ظهور میرسانند که با تفکر امروزین بی شباهت به معجزه نیست ، اخباری که بهنگام خواب به آنان ابلاغ میشود و پیامهائی که به توسط آنان به افراد دیگر داده میشود، همگی نشانه هائی از این اصل رکین است که خدا راه را برای عروج ما از همان لحظه تولد باز گذاشته و ابزارش را هم بطور غیر ارادی و غریزی در اختیارمان قرار داده است.

امیدوارم مطلب امروز را بخوانید و در موردش فکر کنید مطمئن باشید اگر این را خواندید بی دلیل نبوده و بایستی منتظر نتیجه این اشتراک باشید .

غلامرضا نظری

 


» نظر